جريانات شيرينم
سلام عسلكم
دو ماه پیش ساینا: مامانی من کی عروس می شم؟؟
مامانی: گل من وقتی که من و بابا موهامون سفید شد و پیر شدیم و شما بزرگ و خانوم شدی.
پری روز ساینا: اومدی و موهام رو اینور و اونور کردی و بعدددددددد آخ جون ، آخ جونننن من عروس می شم
مامان بسیاررررررررر متعجب : چی مامان؟
ساینا: آخه موهات سفید شده مامانی ، خودت گفتی
فردای اون روز: مامانی به بابایی ، جلو اون مغازه نگه دار می خوام رنگ مو بگیرم
ساینا: نه ماماننننننن، تو رو خدا
بابا از همه جا بی خبر: چرا بابایی، زود می یاد مامانی . من پیشتم
ساینا: آخه اگه مامانی موهاشو رنگ کنه ساینا عروس نمی شه
آی فداییییی تو بشه مامانیییییییییییییی
***********************
ساینا: مامانی مهراد تو مهد گفت سرچفی
مامان: سر چفی ساینا؟ یعنی چی؟
ساینا : ماشنای خیلی بزرگ که چیزای خیلی سنگین بر می دارن خوببببببببب
مامان : آها مامان منظورت جرثقیله
ساینا: آره دیگههههههه سرچفییییییییی
***************************
امروز مامان به بابا: کاش یه خورده هوا تمیز می شد ، و وقت می کردم می رفتم واسه این خاله سارای ساینا که مربی زبانش هست یه کادو می خریدم ، هم تشکر می کردم هم روش آموزشش رو هم می دیدم
بابا: خوب ببینیم کی یه خورده برفی ، بارونی می باره.
فرداش ساینا بعد از برگشتن از مهد: مامان به خاله سارای زبانم گفتم مامانم واست کادو می خره . بهش می گم گل سر بخره برات
مامان متعجب: ساینا مامانننننننن، خوب می ریم می خریم کادو رو ولی می دونی کار خوبی نکردی؟ این حرف خصوصی بود . خاله سارا نباید فعلا" می دونست.
****************************
شعر ساینای مامان
good morning, good morning
The best to you this morning
How are you, how are you?
I hope you are feeling fine
**************************