سایناساینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

ساینا تمام زندگی و دنیای من و بابایی

روزگارمون تموم شد

1393/5/20 11:40
نویسنده : مامانی
531 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان از کجا شروع کنم که اینقدر شیرین زبون شدی که هر روز و هر ساعت بیام و از شیرین زبونیات بنویسم بازم کم گفتم.

*********

جمعه پیش سر سفره  همراه غذا یه نوشابه گنده سر سفره

ساینا: مامانی من نوشابه می خوام

مامانی: عسل مامان اگه می شه نخور لطفا"

ساینا: چرا پس خودتون می خورین

مامانی : ببین گل مامان شما کوچولویی، داری قد می کشی و بزرگ می شی . اگه می خوای قدت بلند باشه و استخونات قوی بشه نباید بخوری. ما هم بهتره نخوریم ولی خوب ما دیگه بزرگ شدیم.

ساینا: باشه مامان دیگه نمی خوام

مامانی : حالا اگه دلت می خواد ، یه کوچولو بخور

ساینا: نه دیگه دوست ندارم بخورم

******************************************

بازم جمعه مشغول خاله بازی ( من در نقش دختر کوچولو و شما مامان من)

ساینا: خوب عشقم روزگارمون هم تموم شد

مامانی: تعجب، مامان جونم روزگار یعنی چی

ساینا: یعنی اینکه روز جمعه تموم شد و باید بری مهد کودک و کلاس زبان

****************************************

یه روز خدا، بعد کلی بازی کردن گفتم خوب عسل مامان حالا دیگه باید یه کوچولو خودت بازی کنی من برم یه غذایی درست کنم

10 دقیقه نگذشته بود که دیدم هیچ صدای نمی یاد. با خودم گفتم شک نکن مشغول خرابکاریه. همه جای خونه رو گشتم نبود. دیگه داشتم دیونه می شدم و قلبم تند تند می زد که دیدم در ورودی بازه. دویدم بیرون دیدم تو حیاط با دختر همسایه مشغول بازیه.

مامان: ساینا بیا تو خونه

ساینا : چشم مامان ولی چرا ؟

مامان: چون که بدون اجازه رفتی حیاط  و حتی به مامان نگفتی. می دونی چقدررررر نگررانت شدم مامان

ساینا: ببخشید مامان بدون اجازه رفتم تقصیر من بود آخه جر گیر شدم ( یعنی جو گیر شدم)

*******************************

 

اینم نقاشی هایی که با نگاه کردن به نقاشی مهراوه کشیدی

کفشدوزک

جوجه

کلاغ

خدایا شکرت به خاطر همه نعتهایت

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان روشا
28 مرداد 93 9:58
وای واقعا مستعده ها!!!!! روشا فقط یه آدم بدون بدن می کشه *********************** عزیزم روشا ، قربونش بره خاله زهرا ی عزیز من دو تا دفتر می آوردم و هرچی من می کشیدم ساینا هم می کشید و چند بار مثلا" کفشدوزک رو کشیدیم تا اینکه یاد گرفت و دیگه خودش کشید
مامان آریا
15 شهریور 93 7:48
ماشاء اله به این دختر شیرین زبون و اون نقاشی ها قشنگش عکسهاشم خیلی عالی بود