سایناساینا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

ساینا تمام زندگی و دنیای من و بابایی

قسمت دوم مطالب روانشناس

1390/5/10 10:28
نویسنده : مامانی
252 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامانی ، قربونت برم که از عسل هم شیرینتر شدی. از تاریخ 7/5/90 دست می گیری به مبل و دیوار و راحت بلند می شی. و دیروز یه قدم کوچولو هم اومدی ولی تلپی خوردی زمین نازنینم.

حالا ادامه مطالب دکتر قربانی رو برات می نویسم:

1-گفت سعی کنین ماهی یکبار، بچه هاتون رو به کتاب فروشی ببرین. و اجازه بدین اونجا کتاب ها رو ورق بزنن، و کتابی که می خواد رو خودش انتخاب کنه.

2- گفت برای بچه توضیح بدین که مثلا" امروز 10 هزار تومن پول داریم و مثلا" نیم ساعت وقت که با این پول و زمان می تونی کتابت رو انتخاب کنی. اینطور نباشه دست رو هر چی گذاشتن براش تهیه کنین.

من هم ازش سئوال کردم که: تو که تو خونه باهات کردی صحبت می کنیم و توی مهد فارسی ، مشکلی توی زمان حرف زدنت پیش نمی یاد؟

جواب داد: مشکل در حرف زدنت که اصلا" پیش نمی یاد، گفت بچه تا 5 سالگی مغزش به حدی توانایی زبان آموزی داره که 4 زبان رو در صورتی که باهاش کار بشه می تونه در آن واحد یاد بگیره. گفت : شاید ان هم نه الزاما"، شاید کمی دیرتر از بچه های هم سن و سالش شروع به صحبت کنه. این شرایط هم در همه بچه ها صادق نیست که من گفتم، مامان- بابا- آب می گی ، گفت پس در فرزند شما صادق نیست.

سئوال دیگه ای که پرسیدم این بود که : من که می خوام خوشمل من یکی یه دونه بابایی و مامان باشه چطور باهاش رفتار کنم که نه کمبود محبت داشته باشه و در عین حال مستقل باشه.

در جوابش گفت: از همین حالا وقتی برای رسیدن به یه چیزی تقلا می کنه، کمکش نکن. نظارت کن ولی سعی کن اجازه بدی خودش راه رسیدن به اون شیء رو پیدا کنه. حتی اگر نتونست و بی خیال شد باز کمکش نکن. در این صورت وابسته می شه و یاد می گیره برای رسیدن به هر چیزی به تو تکیه کنه. و بعدش گفت برم مطبش و در این مورد یک جلسه باهاش مشاوره داشته باشم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)