عشق کوچولوی مامان
سلام عشق کوچولوی من
چی شدیییییییییییی تو دخمل شیرینم ماشالله !!!!، هر روز اینقدهههههههه بوست می کنم ، بغلت می کنم فشارت می دم ولی بازم احساساتم تخلیه نمی شه . یعنی تا حد مرگ دوست دارم.
عصری داشتیم با هم می رفتیم خرید ، داشتی پات رو خش خش رو زمین می کشیدی، منم گفتم عزیزم یه خانوم اینجوری راه نمی ره ، یه خانم خوشکل مثل شما اینطوری راه می ره، ( نخوه راه رفتن درست رو بهت نشون دادم)
صبحش می رفتیم مهد، دیدم رو پنجه راه می ری ، ازت پرسیدم مامانی کفشت پات رو اذیت می کنه؟
گفتی : نه مامانی دارم مثل خانوم خوشگل راه می رم .فدای تو دختر حرف گوش کنم بشم من
***************************************************
عاشق سی دی توت فرنگی شدی ، روزی 1 بار توت فرنگی و آسمان آبی رو می بینی، و چون از دیدنش لذت می بری اصرار می کنی که منم بیام ببینم و هر بار برام تعریف میکنی که چی می شه
*****************************************************
الان دیگه همه چیز مهد رو برام تعریف می کنی، چی خوردی ، چی یاد گرفتی، چه بازیهایی کردی، اسم تمام دوستات رو هم می دونم قربون همه وجودت
از مهد اومدی می گی دوستام بهم گفتن گل سرت باربی ، کیفت باربی اسمت هم بشه ساینا باربی
دیروز می گفتی
I am happy , you are sad
راستی چند تا عکس مهد که دادن رو برات می ذارم
شکرت خدایا ، هزاران هزار بار شکرت