جريانات شيرينم
سلام عسلكم دو ماه پیش ساینا: مامانی من کی عروس می شم؟؟ مامانی: گل من وقتی که من و بابا موهامون سفید شد و پیر شدیم و شما بزرگ و خانوم شدی. پری روز ساینا: اومدی و موهام رو اینور و اونور کردی و بعدددددددد آخ جون ، آخ جونننن من عروس می شم مامان بسیاررررررررر متعجب : چی مامان؟ ساینا: آخه موهات سفید شده مامانی ، خودت گفتی فردای اون روز: مامانی به بابایی ، جلو اون مغازه نگه دار می خوام رنگ مو بگیرم ساینا: نه ماماننننننن، تو رو خدا بابا از همه جا بی خبر: چرا بابایی، زود می یاد مامانی . من پیشتم ساینا: آخه اگه مامانی موهاشو رنگ کنه ساینا عروس نمی شه آی فداییییی تو بشه مامانییییییییییییی...
نویسنده :
مامانی
14:50